سلام
مطلب زیر رو زدم روی سایت ولی به درخواست مدیریت و با دلایل قانع کننده برداشتمش
خوب این جا میزنم:(به طور کامل و بدون ویرایش)
این جا سرباز خانه هست ولی همه سرباز نیستند و سربازی نمی کنند و هر کس سرباز نباشد،سربار است!
چند ماه پیش در نظرات اولین مطلبم یک بنده خدای طلبه ای که الان یکی از رفقای بنده هست(از اینجا با ایشون آشنا بشویید.) اومد و شروع کرد به انتقاد که آقا این حرفاچیه میزنی و این جا”گل و بلبل نیست.”
خواستم شمه ای از حرف ها و نقد ها را بیاورم که طی جلسه ای حدود ۲ ساعت با هم مطرح شد،ولی بیشتر نظرات خودم رو نوشتم.از ایشون میخواهم که بحث رو در نظرات ادامه بدهند و در مطالب سری بعدی این بحث رو پیگیری کنند.
از طرف دیگه شروع سال تحصیلی جدید نزدیکه و یه عده از مخاطبان راهی حوزه های علمیه کشورند.به خودم لازم ندونستم که این مطلب رو الان بزنم،تا حداقل اگه کسی هنوز فکر میکنه حوزه کاملاً گل و بلبل هست،کمی تامّل و دقت کنه.
دوستانی دارم در مدارس که از دانشگاه اومدند و الان دست به تکفیر دانشگاه میزنن(متاسفانه)و سعی در توجیه هر کار حوزه و اساتید این نظام حوزه دارند!که نه عاقبت به خیری خودشون در این تفکره و نه عاقبت به خیری حوزه!و بالعکس.
این رو هم بگم که من خودم یک طلبه هستم و در این سیستم مشغول تحصیل.پس خواهشا نقدهایی رو که احتمالا میشه و حرف هایی که گفته میشه،با انصاف و با توجه به شرایط بررسی کنید و نظر بدید.
چون مطلب یه کم طولانی هست،چند قسمتش می کنم و بخش اول رو این دفعه می زنم که نقدی در قالب دو خاطره هست.
مقدمه رو کوتاه کنم و برم سر اصل مطلب(آخ!این اصل مطلب طنز تلخند گونه ای داره که تا ته دل رو می سوزونه!)
میگن مشت نمونه خرواره.یه روش علمی استقراء یعنی از جزء به کل رسیدن هست.خوب منم یه از این روش بهره می برم.
نمونه اول:
سالی که نکوست از بهارش پیداست:
اول طلبگی و قبل از شروع کلاس ها یه دوره توجیهی حوزه برگزار میکنه بیا وببین!
اصلا اگه یه بار درباره جزئیات اولین اردوی حوزه که به اسم طرح میثاق هست براتون حرف بزنم شاید شاخ دربیاورید.(اغراق کردم،ولی تعجب داره در حد تیم ملی).اردو رو اگه داده بودند دست بچه های یکی از ضعیف ترین تشکل های دانشگاه ما بهتر برگزار کرده بودند.فقط بهترین و بدون نقص ترین چیز تو اردو،بحث تدارکات بود.
مثلا یه کارشون این بود که به حدود ۱۲۰ نفر آدم که تازه با همدیگه چند ساعته آشنا شدن بگید هیچ کدوم مسئول نیستید هر جوری میخواهید گروه بندی بشید (البته آخر با همکاری خودشون این قضیه ختم به خیر شد)و یا این که بعد از رسیدن به مقصد و چندین ساعت حضور هنوز نمیدونستند چه کسانی اومدند یا نیومدند و یا اصلا این افراد متقاضی هستند یا نه!
یا این که ما فقط میدونستیم داریم یه جایی میریم تو تفرش تا توجیه بشیم و فقط تعداد روزها رو میدونستیم و نه چیز دیگه ای رو!
و یا این که یه آدم که از دانشگاه وارد حوزه شده باشه و در حوزه موفق باشه، نیاورده بودند و همه اساتید و سخنران های طرح از دیپلم یا سیکل اومده بودند و داشتند تمام وقت به به و چه چه می کردند که آقا ما چقدر خوشحالیم که از دیپلم اومدیم حوزه!اصلا ما تو زندگی برنده ایم!قصد اهانت هم نداریم….
یعنی فرق ما با سایر گروه های سنی رعایت نشده بود و داشتند با ما مثل مقاطع دیگه حرف میزدند.یه کم خیلی بی انصافیه!
این یه نوع دهن کجی به ما دانشگاهیان بود!که بماند.
آخه یکی نیست به این برگزار کننده ها بگه بهتر نیست یه استاد و یه روحانی که تحصیلات آکادمیک داشته و اومده حوزه رو بیاورید که امید بده و روش درست درس خوندن تو حوزه رو آموزش بده(راستی برای دریافت مجموعه روش تحصیل آخوندی به این سایت سری بزنید.).الحمدلله استاد اخلاق ،جناب آقای ملکی مدیر مدرسه معصومیه به همرا ه حاج آقای برقعی از معاونان مدرسه به عنوان مهمان اومدند توی طرح و این ناراحتی یک کم التیام پیدا کرد.نکته اش اینه که هر دو بزرگوار تحصیلات آکادمیک دارند.حاج آقا برقعی هم معمم هستند و از دانشجویان فاتح لانه جاسوسی هستند.
باید بگم این کار رو نکردند در صورتی که مدرسه معصومیه،از این اساتید پره که بعد از تحصیلات آکادمیک اومدن حوزه.اضافه کنید به این تعداد،اساتید شهرها و مدارس دیگه رو.(برای اثبات این مدعا پروفایل این اساتید رو یه بررسی بکنید.)
آخه یکی نبود به این عزیزان برگزار کننده طرح بگه:ملاک برتری تقواست و نه آخوند بودن!
چرا این قدر سعی دارید بگید بهترین آدم ها همین آخوندها هستن.بله یکی میشه امام خمینی (ره)که چندین نسل و جامعه به وی مدیون هستن!بله بهترین کار “تفقه در دین “هست،نه این که اومدن در سلک طلبگی بهترین راه هست.
چقدر افراد عامی که با امام عصر(عج)ارتباط داشتند به خاطر همین تقوا،ولی فکر همین ارتباط به مخیله برخی طلبه ها خطور هم نکرده!
و بماند دو استاد بزرگواری که دعوت هم شده بودند،داشتند مباحث تکراری و یکسان تدریس می کردند و چه نقشی این وسط داشتیم نمیدونم!و این که ما حرفهای کلاس قبل را سر کلاس بعد،بازگو می کردیم.
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل،که وقتی برای دانشجوهای متقاضی شهر قم این چنین اتفاقی بیافته،برای متقاضیان سیکل یه شهرستان محروم چه اتفاقی میافته.
بعد از ورود به حوزه هم از اردو ها و یا برنامه های فوق برنامه که میدیدم یا می پرسیدم،کم از این قضایا نداشت!
*البته بنده و سایر دوستان این نقدها و گله های دیگه رو کاملا انتقال دادیم.
نمونه دوم:
هر سال،حوزه، برای ورودی های جدید همه حوزه های کشور،یه مراسم میگیره تو خود شهرستانها و همه ورودی های جدید باید شرکت کنند؛ و از همین به به و چه چه ها که آقا ما فلانیم و ما بهمانیم بشنوند.
این مراسم تو چند ماه اول سال تحصیلی برگزار میشه که امسال کمی دیرتر برگزار شد،در جمکران به صرف ناهار.
کسانی که طلبه می شویید متاسفانه افراد و حتی نظام آموزشی را مقابل خود می بینید که بیشتر شما را به پوشیدن لباس روحانیت تشویق می کنه به جای خدمت رسانی.مثلا جشن ورودی های جدید قم،که در این جشن همه(البته استثناء ها هم بودند از جمله خودم)معبّا شدند.(به طنز:یعنی این که عبا پوش شدند.)و شرط حضور در مراسم پوشیدن عبا بود.جالب این که صداوسیمای قم از این صحنه با چه آب و تابی تصویربرداری می کرد!
و دانشگاه در این جلسه هم ذبح غیر شرعی شد و حوزه تطهیر…
مدام تکرار شد که بله!ما(یعنی نظام حوزه) از مدارس نمونه دولتی فلان تعداد و از دولتی فلان تعداد،میانگین معدل های ورودی های این مدارس فلان و….گفتند و گفتند وگفتند.
این هم یعنی :شما دانشگاهی ها(……….)درون نقطه چین را خودتون با حروف(ک ش ک)تکمیل کنید.
این دو نمونه رو گفتم تا زمینه ای آماده بشه برای مطلب های بعدی که بخواهم ریشه این مشکلات رو بررسی کنم و بر اساس نظام حوزوی این مشکلات رو ریشه یابی کنم.
___________________________________________________________________
*اول این که قراره از این به بعد هر هفته سایت دوبار به روز بشه.چهارشنبه ها با من و یکشنبه ها با مهندس طلبه.
**نکته دوم این که یه دسته به دسته های مطالب سایت به اسم بنده اضافه شد تا اگه کسی خواست مطالب قبلی رو به ترتیب بخونه،مقدور باشه.
و از اینجا میتونید ببینید.
***قراره آخر هفته برم مناطق عملیاتی غرب؛جای همه دوستان خالی.انشاالله در اولین فرصت نظرها رو جواب میدم.