اصول مدیریت زمان
الف)هدف گذاری و تعیین هدف
ب)شناخت وضعیت موجود
ج)برنامه ریزی
د)اجرای برنامه
ه)نظارت و ارزیابی برنامه
برای شرح اصل اول به ادامه مطلب رجوع کنید....
اصول مدیریت زمان
الف)هدف گذاری و تعیین هدف
ب)شناخت وضعیت موجود
ج)برنامه ریزی
د)اجرای برنامه
ه)نظارت و ارزیابی برنامه
[در لسان دین شاید بتوان این 5 مرحله را به این نام خواند:مشارطه،مراقبه،محاسبه،معاقبه و معاتبه]
الف)هدف گذاری
برنامه ریزی بدون هدف گذاری شبیه یک لطیفه است.
یک ضرب المثل یونانی است که می گوید:"برای کشتیکه مقصد ندارد،هیچ باد موافقی نخواهد وزید."
طی یک مسیر با هدف گذاری معنا پیدا می کند.
در لسان دین هدف این گونه آمده است که:
"ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون"(ذاریات/56)
هدف عبودیت است و این حدّ یقفی ندارد.
انسان هایی که دیدگاه مادی و غیر الهی دارند،دچار پوچی و تردید می شوند،ولی در دیدگاه دین که هدف معرفی شده،آینده واضح است.
اگر هدف نداشته باشیم،در شرایطی زندگی خواهیم کرد که دیگران و زمان شرایط زندگی ما را تعییین خواهند کرد.
مثال:شکارچی که می خواهد آهو شکار کند،هدفش شکار آهوست،ولی شکارچی که بی هدف وارد جنگل شده است،استراتژی وی فرار از شیر است!
در حالت اول شکارچی (من) مدیر زمان هستم و به حایی می روم که گله آهو آنجاست و یک آهو را انتخاب می کنم ولی در حالت دوم،زمان مدیر من است و من باید فرار کنم!
پس باید ادانست که مدیریت زمان بدون هدف یک محال ذاتی است.
ویژگی های یک هدف خوب:
یک هدف خوب باید توسط خود فرد انتخاب شود و نه به اجبار دیگری و پیشنهاد دیگری.
چون "بل الانسان علی نفسه بصیره"(قیامت/14)،پس هدف گذاری باید توسط خودمان شکل بگیرد.
یک هدف خوب باید دارای 7 ویژگی باشد که به اختصار آن را "مُمِدّ شادی " می نامند.
1.مشخص باشد:
هدف در مرحله اول باید مشخص و خالی از ابهام باشد.مثلا:آدم خوب،عالم،درسخوان یعنی چه؟این یک کلی گویی است و کلّی گویی ممنوع است.یک هدف مشخص این است که :"می خواهم یک عالم دینی اسلامی در فقه شوم."
2.متعالی باشد:
باید حدّ اعلی را انتخاب کنیم.باید در هر هدفی ،استاد تمامی را انتخاب کرد.چرا؟چون سبب انگیزه حرکت شود.
دین در این باره با "همّت بلند"نام برده میشود و جهت منفی آن "آمال و آرزوهای دور و دراز"است که سبب تخیّل زایی گشته و انرزی را کاهش می دهد.
در متن روایات داریم که قدر آدمی به قدر همت اوست
و یا این شعر :همت بنلندا که مردان روزگار/از همت بلند به جایی رسیده اند
3.دست یافتنی باشد:
مثلا چند وجهی شدن کامل در علوم امروز دست نایافتنی است،مثلا مثل ابن سینا شدن و یا فارابی.که هم طب بداند وهم موسیقی،از طرف دیگر در فلسفه هم اظهار نظر کند.بگذریم از استثناءها و یا علامه های فعلی.
در این باره باید دانست که هدف باید در راستای کمال باشد ولی دست یافتنی.حدّاعلای دست یافتنی یعنی به کمال رسیدن آری!ولی امام و یا پیامبر شدن خیر!
اگر هدف دست یافتنی نباشد،با شکست و عدم کامیابی،دچار سردرگمی و یا ناسازگاری می شوییم و سرخورده!
همچنین داشتن چند هدف دست یافتنی هم تعارضی با هم ندارد و در این جاست که بحث اهداف کوتاه مدت و بلند مدت مطرح می شود.
4.شخصی باشد:
چاه باید از خود آب داشته باشد و نه تزریق دیگران.نه از روی احساس و یا اجبار.تحقیق و مطالعه آری،اجبار و احساس خیر.
5.اندازه گرفتنی و قابل سنجش باشد:
مثلا می خواهم معدلم در این ترم 18 شود و یا این که می خواهم در طول 3 ماه حافظ 2 جزء قرآن شوم.
6.دارای زمان باشد:
در 20سال می خواهم استاد تمام دانشگاه شوم و یا در طول چند ماه فلان هدف!
7.یادداشت برداری و یادآوری:
مرور و ثبت وضبط هدف برای مصون بودن آن از علف های هرز و پاگیر.
مرور آن باعث پیوستگی و امتداد.اگر این کار را نکنیم از آن حفاظت کرده ایم و آن را به دست فراموشی سپرده ایم.
منابع برای آشنایی بیشتر:
*جزوات مهارت های تحصیلی دانشگاه امام صادق(علیه السلام).چزوات استادخندان
**کتاب " روش ها" از جواد محدثی
**جزوات وزارت علوم در مورد مدیریت زمان
سلام
اگر خواستید پبلاگ مارو به اسم "مسجد ما" لینک کنید و بعد خبر بدید که من هم به هر اسمی که خواستید شمارو لینک کنم.